تـــکـــســـــرمــــــن

مردی با عشق نوشتن...

۸ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است .

⁣از اینجای سال به بعد ...

 

 

 

باباها به جای اینکه کولر و خاموش کنن میان روت به زور پتو میکشن!

 

 

این نخلی است که توی روستامون توی روز عاشورا میچرخوندن...

 


باز در جان جهان یکسره غوغاست حسین

این چه شوری ست که از یاد تو برپاست حسین

این چه رازی ست که صد شعله فرو مرد و هنوز

روشن از داغ تو ظلمت کده ماست حسین . . .


لبیک یا حسین علیه السلام

اتل متل یه مورچه🐜🐜🐜

قدم میزد تو کوچه🐜🐜🐜  

اومد یه کفش ولگرد🐜🐜  

پای اونو لگد کرد🐜🐜🐜  

مورچه یه پاش شکسته🐜  

راه نمیره نشسته🐜🐜  

بابرگی پاشو بسته🐜

  

نمیتونه کار کنه🐜  

دونه هارو بار کنه🐜  

تو لونه انبار کنه🐜  

مورچه جونم تو ماهی🐜  

عیب نداره سیاهی🐜  

خوب بشه پات الهی🐜  


داری شعرو میخونی؟!

یه نگاه به قدو قوارت بنداز!

سنی ازت گذشته;خجالت داره چه با ریتمم میخونه!😐


مرا تا بزن ، به قرینه هم تا بزن !
میخواهم تنها درگیر نیمه خودم باشم …

بعضی وقتا که بابام خوابه میرم دستشو ماچ میکنم،پیشونیشو ماچ میکنم،کف پاشو ماچ میکنم☺️

 

 

قشنگ که مطمئن شدم خوابه میرم یه پنجاهی از جیبش ورمیدارم😂

ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺷﮑﺴﺖ ﻋﺸﻘــــــﯽ ﺧﻮﺭﺩﻩ 

.

.

.

.

.

ﺍﻭﻣﺪﻩ ﭘﯿﺸﻢ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ:

ﻋﺸﻖ ﻭ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﻫﻤﺶ ﺩﺭﻭﻏﻪ، ﺩﯾﮕﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﻣﺚ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻢ 

ﻋﺎﺷﻖ ﻧﺸﻢ! 

ﭘﺴﺖ ﺑﺎﺷﻢ! 

ﺁﺷﻐﺎﻝ ﺑﺎﺷﻢ! 

ﻋﻮﺿﯽ ﺑﺎﺷﻢ! 

ﻣﺚ ﻻﺷﺨﻮﺭﺍ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ ... 

ﺍﺻﻦ ﺑﺸﻢ ﯾﮑﯽ ﻣﺚ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻭ ﻫﯿﭽﯽ ﺣﺎﻟﯿﺶ ﻧﯿﺲ!! 

گاو باشم :(

به نظر شما ﺩﻟﺪﺍﺭﯾﺶ ﺑﺪﻡ ﯾﺎ بزنم جد و آبادشو بیارم جلو چشماش؟؟؟؟ 


بهترین جفت در جهان خنده :) و گریه :( است

آنها هیچگاه یکدیگر را همزمان ملاقات نمیکنند

ولی

اگر آن دو یکدیگر راملاقات کردند

آن لحظه بهترین لحظه زندگی شماست

آرزو می‌ کنم امروز بهترین جفت اتفاق بیفتد

تـــکـــســـــرمــــــن

جاده بهانه است
مقصود چشم توست!

مـن راهی تـــــو اَم
ای مقصد درست!

#علیرضا_آذر

تمامی حقوق برای تـــکـــســـــرمــــــن محفوظ است . طراحی قالب : نقل بلاگ