تـــکـــســـــرمــــــن

مردی با عشق نوشتن...

۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است .

 من آدمِ دلتَنگی هستم، ازون دلتنگا که یادشون نمیره آدمارو، ازونا که لیستِ مخاطبین گوشیشون پٌر از شمارَست، شماره ی آدمایی که شاید یه بار اتفاقی دیدمشونو دیگه هرگز تکرار نشدن ...

 من آدمِ دلتنگی هستم، من حتی دلم واسه اون راننده ی پیر که پارسال بِهِم زردآلو داد تنگ شده یا اون خانومه که روزِ درختکاری تو پارک باهم درباره ی محیط زیست حرف زدیم حتی واسه اون دختره که ازم بدش میومد و همیشه پشت سرم حرف میزد !..

 من آدمِ دلتنگی هستم و دلتَنگیام یه روزا اونقدر زیاد میشه که میرَم تو خاطره ها، میرَم تو بَچگیام و دوباره از مامانم میپرسم "چنتا دیگه بخوابیم، بعد میریم خونه ی بابابزرگ؟ " مامان هم واسه دلخوش شدنم با دَستِش پنج رو نشون میده میگه "اینقدر دیگه بخوابیم میریم ..." منم ذوق میکنم و دلم میخواد تٌند تٌند بخوابم که زودتر پنجتا بشه و بریم پیشِ بابابزرگ...

 من این روزا بیشتر از همیشه وَصلَم به گذشته، به آدماش، به خاطره هام، به بچگیام!

 من این روزا دلم میخواد شِمٌردن یادم بره که ندونَم چند روز و چند ماه و چند ساعت از دلتنگیام میگذره، که هنوزم فکر کنم واحدِ اندازه گیریِ دیدنِ آدما خوابیدنِ منه، نه گذشتِ زمان...

 من این روزا از همیشه دلتنگتَرَم، از همیشه!

 

نازنین عابدین پور 

تـــکـــســـــرمــــــن

جاده بهانه است
مقصود چشم توست!

مـن راهی تـــــو اَم
ای مقصد درست!

#علیرضا_آذر

تمامی حقوق برای تـــکـــســـــرمــــــن محفوظ است . طراحی قالب : نقل بلاگ