تـــکـــســـــرمــــــن

مردی با عشق نوشتن...

۳۴ مطلب با موضوع «متن تلنگر» ثبت شده است .

می خواهم حکم کنم سرت را ببرند؛ 

چه وصیت داری؟

- هیچ

کسانت اینجا هست؛ 

پسرت را می خواهی ببینی؟

- نه

زنت را چه؟

- نه

مادرت؟

- نه

چرا؟ قلب در سینه نداری؟

گل محمد لبخندی زد.

از چه می خندی؟

گل محمد پلکها فروبست و گفت:

- از پا افتادنِ مرد،

دیدنی نیست...


 کلیدر

 محمود دولت آبادی

 

زندگی باغی ست

که باعشق باقی ست

مشغول دل باش نه دل مشغول

بیشتر غصه های ما ازقصه های خیالی ماست

اگر فرهاد باشی همه چیز شیرین ست

-----

متنی برای دوستای خوبم

 

زحمت دارد


آدم بودن را مے گویم


این را میشود

از مترسک ها آموخت


آنها 

تمام عمر مے ایستند 

تا آدم حسابشان کنند


هیچ لذتی به جواب دادن کامنت ها نمیرسه، امیدوارم موجبات لذت مرا فراهم کنین :)

مرا تا بزن ، به قرینه هم تا بزن !
میخواهم تنها درگیر نیمه خودم باشم …


تظاهر به خوشبختی دردناک تر از 

تحمل بدبختی است

همیشه فکر میکردم 

که بدترین چیز توی زندگی 

اینه که تنها باشی 

ولی نه 

حالا فهمیدم 

که بدترین چیز توی زندگی 

بودن با آدمهاییه که

باعث میشن احساس تنهایی کنی 

همیشه وقتی ‌داستان کسل کننده می شود

 
نویسنده یک عنصر جدید وارد داستان می کند
 
اگر زندگی شما کسل کننده شده است
 
منتظر اتفاق جدید باشید . . .

 

آدماآنقدر زود عوض مےشوند 

 

ڪه تو فرصت نمے ڪنے

 

بــہ ساعتت نگاه ڪنــــی و 

 

ببینی چند دقیقه بـین 

 

دوستـــی ها و  دشمنـــی ها 

 

فاصلہ افتاده است.

 

 


شاد باش

نه یک روز ‌‌بلکه همیشه...

بگذار آوازه ی شاد بودنت چنان بپیچد

که پشیمان شوند

آنان که بر سر غمگین کردنت

شرط بسته اند ....




 

تا قبل از ازدواج فقط مرگ می تواند؛ 

دو عاشق دلداده را ازهم جدا کند 

اما بعد از ازدواج 

تقریبا هر چیزی می تواند 

سبب جدائی آن ها شود.

 

سامرست موام

 

 

تـــکـــســـــرمــــــن

جاده بهانه است
مقصود چشم توست!

مـن راهی تـــــو اَم
ای مقصد درست!

#علیرضا_آذر

تمامی حقوق برای تـــکـــســـــرمــــــن محفوظ است . طراحی قالب : نقل بلاگ